۱۳۸۷/۸/۱۰
۱۳۸۷/۸/۹
۱۳۸۷/۷/۲۴
من خیلی ناراحتم
من خیلی ناراحتم! میدونین چرا؟
آخه امروز معلممون نیومد و ما تعطیل بودیم. فردا هم نمیاد و ما تعطیلیم.
من مدرسه رو دوست دارم، دلم نمی خواد مدرسه تعطیل باشه .
آخه امروز معلممون نیومد و ما تعطیل بودیم. فردا هم نمیاد و ما تعطیلیم.
من مدرسه رو دوست دارم، دلم نمی خواد مدرسه تعطیل باشه .
۱۳۸۷/۷/۱۹
ماجرای زنگ ورزش
چند روزپیش زنگ تفریح ، دو تا تیم شدیم و فوتبال بازی کردیم. تیم ما تقریبا 100 به 1 برد! اگه گفتین چه جوری؟ این جوری:
تیم ما دو تا دروازه بان داشت!
تو زمین به جای یه توپ، سه تا توپ بود!
و تازه بعضی ها توپ رو با دستشون می گرفتن و می زدند تو گل!
حالا چرا با دو تا دروازه بان ، 1 گل خوردیم؟ چون دو تا دروازه بانمون با هم قاطی کردند و گل خوردن.
این هم ماجرای فوتبال هندبال والیبال ما..
تیم ما دو تا دروازه بان داشت!
تو زمین به جای یه توپ، سه تا توپ بود!
و تازه بعضی ها توپ رو با دستشون می گرفتن و می زدند تو گل!
حالا چرا با دو تا دروازه بان ، 1 گل خوردیم؟ چون دو تا دروازه بانمون با هم قاطی کردند و گل خوردن.
این هم ماجرای فوتبال هندبال والیبال ما..
اشتراک در:
پستها (Atom)