یک ) یه نفر داشته هلو می خورده ، می رسه به هسته اش ، میگه :" دمش گرم ، توش گردوئه !"
دو )یه نفر می افته تو آب ، داشته غرق می شده ، می گه " کمک! کمک! من شنا بلد نیستم!" بعد یکی از کنارش رد می شه می گه :" حالا من که تنیس بلد نیستم هم باید کمک بخوام ؟!"
سلام! من بابک عبدالهی هستم. 9 سالمه ، کلاس سوم دبستانم و تو شیراز زندگی می کنم.این وبلاگو عمه ام برام درست کرده تا من توش واسه تون جوک و خاطره و ... بنویسم.