۱۳۹۰/۵/۴

درخت زردآلو

چادگان که بودیم، جلوی ویلامون یه درخت بزرگ زردآلو بود.

اون درخت خیلی زردآلو داشت.

کلی ازش چیدیم و خوردیم.
زردآلوش خیلی خوشمزه و شیرین بود

از زردآلوش به شیراز هم آوردیم.

۱۳۹۰/۴/۱۵

کلاس زبان

دو روزه که دارم میرم کلاس زبان
تا الان Aa Bb Cc و چند تیکه از لوازم التحریر رو یاد گرفتم!!

 پیشرفت های بعدیم رو بعدن بهتون خبر میدم

۱۳۸۹/۱۱/۷

تعطیلی

معلم: حسن! چرا دیروز به مدرسه نیامدی؟
حسن: آخه تو روزنامه نوشته شده بود فردا تعطیله.
معلم: این روزنامه کجا بود که ما ندیدیم؟
حسن: پشت پنجره ی انباریمون!